مريم گليمريم گلي، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

مریم گلی

ذوق و خوشحالی مریم گلی

 سلام به همه  قبل از هر چیزی میلاد امام رضا رو به همه دوستان تبریگ می گم  می خواستم دیروز بیام که تولد امام رضا رو به همه تبریک بگم که متاسفانه نشد یعنی من خونه نبودم و دسترسی به نت نداشتم  منو ببخشید                       دیروز خیلی روز خوبی بود     هم واسه من هم واسه مریم گلی کلی با هم خوش گذروندیم ساعت ١٠ که از خونه زدیم بیرون حدودا تا ١٠شب برنگشتیم کلی کارای خوب با مریم گلی انجام دادیم  دیروز مریم گلی حال و هواش با همه روزای دیگه فرق داشت اخه بعد از ١۶ روز دوری مادر جونشو دید و کلی ذوق زده شد مادر جون واسه عمل چشمش رفته بود شاهرود پیش خاله های من اخه ٢ تا از خاله های من شاهرودن در ضمن مادر شوهرم خالم میشه ساع...
28 مهر 1389

تقدیم به همه دختران

روز دختر  بر همه کاربران دختر مخصوصا مریم گلی مامان مبارک باد            تقدیم به همه دختران پاک دنیا پرسیدم چه طور بهتر زندگی کنیم؟ با کمی مکث جواب داد گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر! با اعتماد زمان حال را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو! ایمان را نگه دار و ترس را به گوشه ای بنداز! شک هایت را باور نکن و هیچ گاه به باورهایت شک نکن زندگی شگفت انگیز است در حالی که بدانی چطور زندگی کنی پرسیدم آخر.... و او بدون اینکه متوجه سوالم شود ، ادامه داد : مهم این نیست که زیبا باشی زیبا این است که مهم باشی.. حتی برای یک نفر کوچک باش و عاشق ، که عشق ، خود آیین بزرگ کردنت را می داند. بگذار عشق خاصیت تو با...
17 مهر 1389

7 ماهگی مریم گلی

سلام سلام دختر خوشکلم 7 ماهگیت مبارک البته 7 ماهت تموم شد و داری میری تو 8 ماهگی انشاءلله 120ساله بشی و خدا یه عمر با عزت بهت بده ...
12 مهر 1389

فضولی های مریم گلی

سلام به همه دوستان باید منو ببخشید که اینقد دیر به دیر براتون پست میذارم این روزاا مریم گلی خیلی شیطون شده ومی خواد از همه چی سر در بیاره خودشو به طرف همه چی می کشونه منو کلافه کرده دیگه از دستش اسایش ندارم همش باید مواظبش باشم اخه خانوم خودشونو از توی روروئک 3بار انداختن که این دفعه اخر صدمه دیدن طفلکی دخترم الهی بمیرم براش چشمش اولش که قرمز شده بود ولی بعدش زخم شد که امروز دیدم خودش زخمشو کنده خدا نکنه بخوایم چایی بخوریم دیگه مریم گلی قندونو می کشه طرف خودش و قندارو می ریزه رو زمین و اونوقته که قندارو غارت می کنه و هیشکی از پسش بر نمیاد لیوانای توی سینی رو هم می ریزه اگه کسی خواسته باشه بره بیرون که دیگه حاضره مخصوصا اگه اون نفر عمه خدیج...
6 مهر 1389
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مریم گلی می باشد